به گزارش ایران اکونومیست به نقل از خبرگزاری تسنیم: زندگی انسانها هیچ گاه خالی از مشکلات پیچیده نبوده و بسیاری از سینماگران تلاش کردهاند در مدیوم سینما به روایت و احیانا راهکاری برون رفت از این مشکلات بپردازند. محمد ابراهیم غفاریان در فیلم سینمایی «نپتون» به عنوان نخستین تجربه کارگردانی خود با فیلمنامهای از مرجان ساداتی روایتی از این مشکلات ارائه میدهد.
در «نپتون» به ارائه تصویری از قشر متوسط جامعه پرداخته شده که در عصر پرشتاب روزگار، زندگی آنها دچار فروپاشی است. «بابک» مهندس معمار و «افسانه» کارشناس زیبایی زوجی هستند که در اوج اختلاف به سر میبرند و «کیان» تنها فرزند آنها دچار «آنوروزیس» یا بیاختیاری ادراری است.
این زوج مرتب به یکدیگر پرخاشگری کرده و این، آن یکی را به بیمسئولیتی محکوم میکند و این کیان است که همچنان از بیاختیاری ادرار رنج میبرد و فرش خانه همسایه را آلوده میکند. توجه کنید؛ همین روایت یک خطی به اندازه کافی این پتانسیل را دارد که از درون آن فیلمی ملودرام مخاطب پسند بیرون آید اما غفاریان تلاش کرده با خلق شخصیت و داستانهایی ذیل این ماجرا، به اثر خود وسعت ببخشد که هیچ ضرورتی ندارد.
علاقه بابک به «مرجان» دختر خاله خود، ناامیدی همکار بابک و قصد وی برای مهاجرت به امید یافتن زندگی راحت، ماجرای سقوط و مرگ کارگر افغان بدون مجوز اقامت از ساختمان در حال ساخت و دروغگویی، دردسرهای ببزینس اینترنتی و حتی ماجراهای سارا دختر همسایه خرده پیرنگهایی هستند که در نپتون «ساندویچ» شدهاند.
اما با این وجود غفاریان تلاش کرده پیام خود را به خوبی بیان کند.
پیام فیلم در «نپتون» اسم فیلم نهفته است. «نپتون» دورترین سیاره کهکشان راه شیری به خورشید است و از خورشید همواره به عنوان منبع نور و حقیقت یاد میشود و هر سیارهای که از این منبع دور باشد از موهبت آن کمتر بهره خواهد برد.
حقیقت زندگی «گذشت» است و برای عبور از مشکلات، دوری از خودخواهی و پذیرش یکدیگر ضروری است، در غیر این صورت هر یک از انسانها در خلوت خود گریزی از حیات نپتونوار ندارد. غفاریان از نقش پدر بزرگ به خوبی به عنوان ابزار پیام خود بهره گرفته است.
پدربزرگ از زندگی نابسامان دختر خود آگاه است و هم اوست که به جای بابک و افسانه از علت بیاختیاری ادرار کیان آگاه میشود. غفاریان موفق و هوشمندانه پدربزرگ را نمادی از خورشید و زندگی گذشته توام با آرامش و فارغ از شتاب و بیهویتی امروزی در اثر خود نشان میدهد.
آخرین سکانس فیلم درحالیکه پدربزرگ آسوده بر صندلی نشسته و سیگار میکشد توامان با تصویر روی دیوار پشت او شده که خورشید و سیارههای حول آن را نشان میدهد درحالیکه کودک و پدربزرگ عصا به دست، دست در دست یک دیگر روی نپتون، روی بر خورشید دارند.
آرمین رحیمیان و بهدخت ولیان در «نپتون» در نقش بابک و افسانه ظاهر شدهاند و بازیای به اندازه و در حد همان فیلمهای آپارتمانی ارائه دادهاند. مسعود کرامتی هم با ایفای نقش پدربزرگ، گرمایی خاصی به فیلم بخشیده است.
«نپتون» فیلم بدی نیست و میتوان گفت غفاریان به عنوان نخستین کارگردانی حرفهای خوب آغاز کرده اما باید مراقب باشد در ورطه تقلید نیفتد. رگههایی از سینمای اصغر فرهادی در «نپتون» دیده میشد.